0

ایزدان ایران باستان : بهرام خدای جنگ

ایزدان ایران باستان : بهرام خدای جنگ
بازدید 10

زمانی که صحبت اسطوره به میان می‌آید، تقریبا غیرممکن است که نامی از الهه‌ها، ایزدان‌ و خدایان برده نشود. ایران سرزمینی‌ست که در طول تاریخ ، خدایان زیادی را در خود پرورش داده و این خدایان در متون، نقش و نگارها، افسانه‌ها و باورهای عامیانه مردم، با نماد و نشانه‌های مختلف ظهور پیدا کرده‌اند.

مجله اینترنتی باستان شناس :خدایانی که میشناسیم اغلب چند مظهر و نماد دارند، گاهی یک حیوان نمادی از بعدهای وجودی آن ایزد است و گاهی هم یک گیاه یا یک نشان تصویری بجای آن خدا به نمایش می‌آیند.
آنها به روش‌های مختلف خود را به ما میشناسند و در طول دوران مختلف جلوه‌های زیادی را برای خود ثبت کرد‌ه‌اند.
برای بهتر شناختن اساطیر و افسانه‌ها، لازم است که ایزدان و نماد ایزدی‌شان را خوب بشناسیم و قرار است در مجموعه‌ای چند قسمتی به این کار بپردازدیم. برای نوشته اول، به سراغ ایزد بهرام ، خدای جنگ و پیروزی میرویم.

ایزدِ بهرام؛ خدایی که در جنگ او را همتایی نیست!

وجودی است انتزاعی و تجسمی است از یک اندیشه. ایندره ورثرغنه خدای هندو-ایرانی‌ست. ورثرغنه به معنی درهم شکننده مقاومت ، صفت خدای پر آوازه و دلیر هندی ، «ایندره» از گروه دَیْوَه‌هاست. ایندره در تحول از اندیشه‌ها در گذار خود از هند به ایران به صورت موجودی منفی درمی‌آید و تبدیل به «دیْو» در مفهوم امروزی خود می‌شود و در مقابل «اردیبهشت اَمِشاسْپَند» قرار می‌گیرد، ولی ورثرغنه که صفت ایندره بوده به ایزد مهمی به نام بهرام تبدیل می‌شود. بهرام خدای جنگ و پیروزی‌ست. او درفش‌دار ایزدان و مسلح‌ترین آن‌هاست. از نظر نیرو نیرومندترین، از نظر پیروزی، پیروزمندترین، و از نظر فره،فره‌مندترین است. او بر شرارت آدمیان و دیوان غالب می‌آید و نادرستان و بدکاران را به عقوبت گرفتار می‌کند. اگر به شیوه درست او را نیایش کنند پیروزی می‌بخشد و نمی‌گذارد که سپاه دشمن وارد کشور آریایی بشود.
ایرانیان در دوره های مختلف با این ایزد با احترام‌ زیاد برخورد کردند بخصوص سربازان که علاقه زیادی به او داشتند و احتمالا همین سربازان بودند که آیین نیایش او را به سرزمین‌های دوردست بردند.
او تمثیلی است از نیروی پنهان و مقاومت‌ناپذیر پیروزی که به صورت‌های گوناگون تجسم می‌یابد. هر کدام از این صورت‌ها نماینده‌ی یکی از توانایی‌های اوست. بهرام ده تجلی دارد که به اختصار به قرار زیر است:

۱- در کالبد باد تند و زیبا که فر ایزدی را به همراه دارد.

مطالب پیشنهادی

۲- در کالبد گاو نر که بر سر شاخ‌هایش نشانه «ام» ( ama؛ به معنی جرأت و رشادت و نیز اسم فرشته قدرت و نیرو) که رمز و نشانه فرشته دلیری و نیروست.
۳ـ در کالبد اسب سفید زیبا با گوشها و لگام زرین که بر پیشانی‌اش نشان «ام» باشد.
۴- در کالبد شتر مست تیز و جست و خیز کننده.
۵- در کالبد گراز جنگاور و تیز چنگ که با دندانهای تیز حمله کند.
۶- در کالبد مرد پانزده ساله و نورانی با چشمان زیبا و پاشنه‌های خرد.
۷- پرنده تیزپردازی به نام وارغن که [احتمالا] شاهین (باز) است.
۸- میش(قوچ) دشتی با شاخ‌های پیچ در پیچ.
۹- در کالبد بز دشتی با شاخ های سر تیز
۱۰- در کالبد «مرد ایومند» زیبایی که به یک دشنه زرکوب و منقش به انواع زینت‌ها مسلح می باشد.

ایزدان ایران باستان : بهرام خدای جنگ

-Arva.:
زمانی که صحبت اسطوره به میان می‌آید، تقریبا غیرممکن است که نامی از الهه‌ها، ایزدان‌ و خدایان برده نشود. ایران سرزمینی‌ست که در طول تاریخ ، خدایان زیادی را در خود پرورش داده و این خدایان در متون، نقش و نگارها، افسانه‌ها و باورهای عامیانه مردم، با نماد و نشانه‌های مختلف ظهور پیدا کرده‌اند. خدایانی که میشناسیم اغلب چند مظهر و نماد دارند، گاهی یک حیوان نمادی از بعدهای وجودی آن ایزد است و گاهی هم یک گیاه یا یک نشان تصویری بجای آن خدا به نمایش می‌آیند.
آنها به روش‌های مختلف خود را به ما میشناسند و در طول دوران مختلف جلوه‌های زیادی را برای خود ثبت کرد‌ه‌اند.
برای بهتر شناختن اساطیر و افسانه‌ها، لازم است که ایزدان و نماد ایزدی‌شان را خوب بشناسیم و قرار است در مجموعه‌ای چند قسمتی به این کار بپردازدیم. برای نوشته اول، به سراغ ایزد بهرام ، خدای جنگ و پیروزی میرویم.

ایزدِ بهرام؛ خدایی که در جنگ او را همتایی نیست!

وجودی است انتزاعی و تجسمی است از یک اندیشه. ایندره ورثرغنه خدای هندو-ایرانی‌ست. ورثرغنه به معنی درهم شکننده مقاومت ، صفت خدای پر آوازه و دلیر هندی ، «ایندره» از گروه دَیْوَه‌هاست. ایندره در تحول از اندیشه‌ها در گذار خود از هند به ایران به صورت موجودی منفی درمی‌آید و تبدیل به «دیْو» در مفهوم امروزی خود می‌شود و در مقابل «اردیبهشت اَمِشاسْپَند» قرار می‌گیرد، ولی ورثرغنه که صفت ایندره بوده به ایزد مهمی به نام بهرام تبدیل می‌شود. بهرام خدای جنگ و پیروزی‌ست. او درفش‌دار ایزدان و مسلح‌ترین آن‌هاست. از نظر نیرو نیرومندترین، از نظر پیروزی، پیروزمندترین، و از نظر فره،فره‌مندترین است. او بر شرارت آدمیان و دیوان غالب می‌آید و نادرستان و بدکاران را به عقوبت گرفتار می‌کند. اگر به شیوه درست او را نیایش کنند پیروزی می‌بخشد و نمی‌گذارد که سپاه دشمن وارد کشور آریایی بشود.
ایرانیان در دوره های مختلف با این ایزد با احترام‌ زیاد برخورد کردند بخصوص سربازان که علاقه زیادی به او داشتند و احتمالا همین سربازان بودند که آیین نیایش او را به سرزمین‌های دوردست بردند.
او تمثیلی است از نیروی پنهان و مقاومت‌ناپذیر پیروزی که به صورت‌های گوناگون تجسم می‌یابد. هر کدام از این صورت‌ها نماینده‌ی یکی از توانایی‌های اوست. بهرام ده تجلی دارد که به اختصار به قرار زیر است:
۱- در کالبد باد تند و زیبا که فر ایزدی را به همراه دارد.
۲- در کالبد گاو نر که بر سر شاخ‌هایش نشانه «ام» ( ama؛ به معنی جرأت و رشادت و نیز اسم فرشته قدرت و نیرو) که رمز و نشانه فرشته دلیری و نیروست.
۳ـ در کالبد اسب سفید زیبا با گوشها و لگام زرین که بر پیشانی‌اش نشان «ام» باشد.
۴- در کالبد شتر مست تیز و جست و خیز کننده.
۵- در کالبد گراز جنگاور و تیز چنگ که با دندانهای تیز حمله کند.
۶- در کالبد مرد پانزده ساله و نورانی با چشمان زیبا و پاشنه‌های خرد.
۷- پرنده تیزپردازی به نام وارغن که [احتمالا] شاهین (باز) است.
۸- میش(قوچ) دشتی با شاخ‌های پیچ در پیچ.
۹- در کالبد بز دشتی با شاخ های سر تیز
۱۰- در کالبد «مرد ایومند» زیبایی که به یک دشنه زرکوب و منقش به انواع زینت‌ها مسلح می باشد.

همه این جلوه‌های بهرام در موقعیت و دوره‌های مختلف به کار برده شدند برای مثال شاپور دوم بر کلاه‌خودِ خود در جنگ «آمِد»، از نشان قوچ استفاده کرد که نمود پیروزی و فره شاهنشهی است. اما از این تمثیل‌ها، دو تمثیل از محبوبیت بیشتری برخوردارند؛ یکی به‌صورت پرنده‌ی تیزپرواز «وارغن» و دیگری به‌صورت گراز که در ایران باستان نمادی از نیرومندی بوده:

پرنده وارغن: «وارَغْنَه» یا «وارِغَنْ» نام پرنده‌ای است که از او با صفت «مرغِ مرغان» به معنای سرور پرندگان نام برده شده است. این مرغ را شاهین یا باز می‌خوانند. او هفتمین جلوه بهرام است و در توصیفش در اوستا (بهرام یشت) چنین نوشته شده:
«برای هفتمین بار، بهـرامِ آفریده اهـورا بـه پیکر پرنده «وارَغْنَه» که از پایین می‌گیرد و از بالا می‌دَرد، به پیش آمد. او که در میان مرغان، تندترین است. او که در میان بلندپروازان، سبک‌پروازترین است.
در میان جانوران تنها اوست که خود را از تیرِ پَرّان می‌رهـاند. هر چند آن تیرِ خوبْ پرتافته شده، چنان بپّرد که شَهپری آراسته، به هنگام سپیده‌دمان پرواز می‌کند. او که شبْ هنگام، خوراک شب می‌جوید و هنگام بامداد، خوراک بامدادی را جوینده است.
او که در تنگه‌های کوه‌ها بال می‌گشاید، که بر ستیغ کوهساران بال می‌گشاید، که بر دره‌ها و رودها بال می‌گشاید، که بر فراز درختان بال می‌گشاید و به آوای پرندگان گوش فرا می‌دهد. بهرام، اینچنین به پیش آمد.»

پر این پرنده باطل کنندۀ سحر و جادوی دشمنان است.در بخش دیگری از بهرام یشت، زرتشت از اهورامزدا چاره‌ای برای جادوی دشمنان میخواهد و اهورامزدا پر این مرغ را باطل کنندۀ جادوی دشمنان میداند .
در کرده ۱۴ این سرود ، زردشت از اهورامزدا

از سراسر وب

سؤال می کند که اگر به جادوی دشمنان گرفتار شد چه کند. اهورامزدا به او اندرز میدهد که «پری از ورثرغنه را که به قالب پرنده‌ای حلول کرده است برگیرد».
پورداوود در این زمینه می‌گوید:«ممکن است پرهای این مرغ را در میدان‌های جنگ پراکنده میکردند و یا بر سر راه دشمنان قرار میدادند و یا در ابتدای جنگ تیری که پرهای این مرغ را در بُن داشته به طرف دشمن پرتاب می‌کردند.»
بخش‌هایی از اوستا مرتبط با این موضوع:

«آن کس که استخوانی از «وَرِغْنَه» یا پَری از این پرنده دلیر را با خود داشته باشد، هیچ توانا مردی نتواند او را کُشت و نتواند او را از جای بدر بَرد. آن پَر، ارجمندی بسیار و فَـرِّ بسیار بهره آن کس کند و او را پناه بخشد. آن پَـرِ مرغِ‌مرغان.
اگر سردارِ فرمانروا یا بزرگِ کشوری [به سپاهِ دارنده آن پَر]، دست یابد؛ نمی‌تواند بیش از یک نفر کسی را بکشد.
همه از آن کسی که پر با اوست، می‌ترسند، همه دشمنان از آن نیرو و پیروزی می‌هراسند.»

نقش نمادین بال شاهین در دوره ساسانی بسیار مورد توجه بوده و به عنوان نشانه‌ای از فر کیانی در آثار این دوره وجود دارد. این نماد بر روی سکه‌هایی که در زمان سلطنت شاهان ساسانی رواج داشتند، به صورت حلقه بالدار بر روی سر این شاهان درج می‌شد. در بسیاری از نقش‌و نگارها، مجسمه‌ها ،ظرف‌ها و سکه‌ها که از دورهای مختلف تاریخ ایران به دست ما رسیده، نقش بال شاهین و شمایل این پرنده دیده میشود.

عده‌ای از پژوهشگران وارغن را نه یک شاهین و باز بلکه کلاغی میدانند که در بسیاری از سکه‌ها و نگاره‌ها وجود دارد، الخصوص زمانی که پای ایزد مهر(میترا) در میان است.
جان هینلز در کتاب شناخت اساطیر ایران چنین می‌گوید:
«ایرانیان قدیم به پر کلاغ با احساس ترس آمیخته با خرافات می‌نگریستند و مینداشتند که پر این پرنده انسان را حفظ می‌کند و برای او نیکبختی و فره به همراه می آورد. احتمالا کلاغی که در تصاویر مهری بناهای تاریخی و رومی به همراه مهر (میترا) است در اصل نمادی از خدای پیروزی[بهرام] برای همراهی و یاری این خداست.»

گراز: گراز ، جلوه‌ای از بهرام است که از دوران قدیم و هندو- ایرانی او پابرجا مانده و به یکی از محبوب‌ترین جلوه‌های او تبدیل شده؛ چنان که نقش پیکر گراز در هنر دوران ساسانی بارها تکرار شده. بهرام در این شکل خود، ایزد مهر را همراهی می‌کند.
در بهرام ‌یشت آمده است:
« برای پنجمین بار، بهرامِ آفریده اهورا بـه پیکر گرازی که با دندان‌های تیز به پیش می‌تازد، به پیش آمد. گُراز نری با دندان‌های تیز، گرازی که به یک نواخت نابود می‌کند و آنگاه که خشمگین است، نمی‌توان به او نزدیک شد. دلاورِ آماده‌ای با چهره خال‌دار که از هر سو فراز تازد. بهرامِ آفریده اهورا، اینچنین به پیش آمد.»

گراز در آیین مزدیسنا مظهر جنگندگی‌ست. در مُهرهای ساسانی نیز از نقش گراز استفاده شده‌است. نقش سر گراز در مُهر خسرو دوم به کار گرفته شده است که از طریق آن فرمان های مرتبط با تنبیهات اساسی، مُهر میشد و نیز گردن محکومان با این مُهر مهمور میشد، زیرا زمانی که ورثرغنه به زمین آمد تا گنهکاران اخلاقی را تنبیه کند به شکل گراز بود.
در یشت دهم که سرود باستانی مختص مهر است، آمده است که بهرام به شکل گراز پیشایش مهر در پرواز است:
«به صورت گراز نر و وحشی پیشتاز با پنجه های تیز و دندان های پیشین تیز ، گرازی که به یک حمله میکُشد…. او پاهای پسین و پیشین آهنین، پی‌های آهنین و فک آهنین دارد.»
همه دشمنانش را به سرانجامی خونین دچار می‌کند:
«در دم همه چیز را پاره پاره می‌کند و استخوان، مو، مغز و خون پیمان‌شکنان را بر روی زمین در هم می‌آمیزد.»

نقش گراز در بسیاری از پیکره‌ها و آثار هنری پیدا شده که نشانه‌ احترام و ارتباط عمیق شاهان ، جنگاوران و مردم با این جلوه از بهرام است.

ستاره و فلک بهرام: در نجوم قدیم که مادر و شالوده افکار روزگاران قدیم را در بر دارد، گمان میشد که سرنوشت هر چیزی را ستارگان معین می‌کند و هر کس ستاره‌ای دارد که سرنوشت او بدان بسته است. بهرام نام یکی از هفت سیاره است:
کیوان(زحل)، برجیس (مشتری)، بهرام (مریخ) ، خورشید (شمس) ، ناهید (زهره) ، عطارد (تیر) و ماه (قمر).
همچنین به اعتقاد قدما هر یک از هفت ستاره گفته‌شده، در فلکی مخصوص به خود جا دارد که مجموعا با فلک‌الثوابت و فلک اطلس ، افلاک نه‌گانه را تشکیل می‌دهند. از این میان پنجمین فلک جایگاه بهرام(مریخ) است.

گیاه سیسنبر: در بندهشن فصل ۲۷ فقره ۲۶ گیاه معروف سیسنبر مخصوص ایزد بهرام دانسته شده و آن گونه که از اشعار برمی‌آید این گیاه برای چاره زهر گزدم مفید است. چنان که نظامی می‌گوید:
ریخته نوش از دم سیسنبری | بر دم این عقرب نیلوفری
(نظامی ، مخزن الاسرار)

آتش بهرام: معتبرترین آتش آیینی زرتشتیان به نام بهرام است. آتش بهرام شاه پیروزمند آتشهاست. با نام اورمزد این آتش را یاری

میخوانند و از او میخواهند که در برابر قوای تاریکی‌ آنان را نیرو ببخشد. آتش بهرام قداست خاصی دارد برای آنکه با تشریفات طولانی آماده می‌شود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمع‌آوری می‌کنند و آنگاه ۱۱۲۸ بار آن را تطهیر می‌کنند ، یعنی هیزم را روی آتیش می‌گیرند، وقتی با گرمای آتش این هیزم شعله‌ور شد، یک مرحله تطهیری انجام گرفته‌ است. سپس در روزهای مقدس ، موبدان صفی می‌آرایند و گرزها و شمشیرها را که نشانه‌های ایزد بهرام است در دست می‌گیرند و آتش را در نهایت احترام و مراقبت در اتاقک داخل آتشکده بر جای می‌گذارند. تهیه این آتش یک سال طول میکشد و تعدادش محدود است.
آتش بهرام حتی پس از مرگ نیز روان انسان‌ها را از یورش دیوان و اهریمنان حفاظت می‌کند:
« چون مردم در گذرند، سه شب روان به نزدیک تن آنجا که او را سر بود نشیند .آن سه شب از ویزرش دیو و همکاران وی بس حمله بیند، و پشت همی باز به آتش کند که آنجا آتش افروخته است .از آن روی است که آن سه شب را تا روز، آنجا که سر او بود، آتش را به افروزش دارند.»

روز بیستم هر ماه: روز بیستم هر ماه شمسی «بهرام روز» نامیده میشود که نگهبانی این روز با این ایزد است و روز مقدّسی شمرده می‌شود. این روز برای زرتشتیان مقدس و محترم بوده و ضمن اینکه جشن‌هایی بر پا می‌داشتند به پرستشگاه‌های بهرام نیز می‌رفتند:
ز بهرام گردون به بهرام روز | ولی را بساز و عدو را بسوز
( شاهنامه فردوسی)

در دوران اسلامی با تغییر گاه‌شماری و از رونق افتادن جشن‌ها و مراسم‌های زرتشتی، «بهرام‌ روز» دیگر از آن اعتبار سابق برخوردار نبود.

همچنین از فلزات: آهن و مس ، از رنگ‌ها ، سرخ و از عواطف خشم به این الهه پیروزی منسوب است.

گرد آورنده

آروا میر



نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید