هوش مصنوعی مولد اغلب به عنوان مظهر زمان ما و حتی گاهی اوقات به عنوان آینده نگر دیده می شود. ما می توانیم از آن برای ایجاد هنر یا فناوری جدید، تجزیه و تحلیل داده های در حال ظهور، یا شبیه سازی افراد، مکان ها و اشیا استفاده کنیم. اما جالب اینجاست که بر نحوه نگرش ما به گذشته نیز تأثیر می گذارد.
مجله اینترنتی باستان شناس : از هوش مصنوعی قبلاً برای نشان دادن مقالات محبوب مانند پوشش اکتشافات علمی در مورد نئاندرتال ها و برای زنده کردن دوره میان سنگی (از حدود ۹۰۰۰ تا ۴۳۰۰ سال پیش) در یک موزه استفاده شد . کاربران TikTok آن را برای ساختن ویدیوهای کوتاه واقع گرایانه درباره باستان شناسی و تاریخ پذیرفته اند. حتی در یک مستند تلویزیونی در مورد استون هنج استفاده شده است .
با این حال، مشکلات زیادی در استفاده از تصاویر هوش مصنوعی در باستانشناسی وجود دارد – برخی از آنها به طور گستردهتری در استفاده از هوش مصنوعی مولد یافت میشوند. اینها شامل اثرات زیست محیطی آن و نقض مالکیت معنوی (با استفاده از داده های آموزشی ایجاد شده توسط انسان) است.
اما برخی دیگر بیشتر مختص باستان شناسی هستند. به عنوان یک دانشگاهی که به طور گسترده روی «احیای» گذشته از طریق فناوری دیجیتال کار کرده است، هوش مصنوعی مولد هم پتانسیل شگفتانگیزی دارد و هم خطر بزرگی برای ارائه نادرست باستانشناسی.
آنچه در این مقاله می خوانید
- تجسم گذشته و مشکل تعصب
- اهمیت بازنمایی در باستان شناسی
- هوش مصنوعی و خطرات تصاویر باستان شناسی
- باستان شناسی دیجیتال و واقع گرایی در ارتباطات بصری
- خطرات شبه باستان شناسی و هوش مصنوعی
تجسم گذشته و مشکل تعصب
حتی قبل از هوش مصنوعی، به طور گسترده پذیرفته شده بود که تجسم گذشته در باستان شناسی بسیار مشکل ساز است و باید با احتیاط زیادی با آن برخورد کرد.
به عنوان مثال، باستان شناس استفانی موزر ۵۵۰ بازسازی منتشر شده در متون دانشگاهی و رایج در مورد تکامل انسان را بررسی کرد. مطالعه او نشان داد که این تصاویر حاوی سوگیری جدی هستند. به عنوان مثال، مردان اغلب در حال شکار، ساختن هنر، تولید ابزار و اجرای مراسم به تصویر کشیده می شدند، در حالی که زنان در نقش های منفعل تر نشان داده می شدند..
مطالعه مشابهی توسط دایان گیفورد-گونزالس نشان داد که “هیچ یک از ۲۳۱ تصویر از مردان ماقبل تاریخ نشان نمیدهد که مردی کودک، زن یا فرد مسنتری از هر دو جنس را لمس میکند… هیچ کودکی در حال انجام کار مفید نشان داده نمیشود.” این بازسازی ها درک دقیق دانشمندان از گذشته را منعکس نمی کند. ما میدانیم که انسانها خود را در مجموعهای باورنکردنی از تنوع ، با تعداد زیادی نقشهای جنسیتی و ابراز وجود سازماندهی میکنند.
اهمیت بازنمایی در باستان شناسی
بازنمایی در باستان شناسی از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال، بازسازی پوست تیره فرد باستانی که در جنوب غربی انگلستان یافت شد، به نام «مرد چدار»، بر اساس تجزیه و تحلیل DNA باستانی انجام شد.
مورگان میگوید: «این بازسازی سر و صدای زیادی به پا کرد و این تصور را که اجداد انسان در مناطق شمالی پوست روشن داشتند به چالش کشید.
«نمونههایی مانند مرد چدار قدرت نمادین بازسازیهای باستانشناسی، تأثیر سیاسی آنها و پتانسیل آنها را در شکلدهی به نحوه درک ما از گذشته نشان میدهد.»

با این حال، درک این نکته مهم است که چنین بازسازی هایی ممکن است در طول تحقیق تغییر کند. با این حال، تصاویر اولیه اثرات ماندگاری دارند، و حتی با ظهور داده های جدید، میراث تثبیت شده تصاویر را نمی توان به راحتی تغییر داد.
هوش مصنوعی و خطرات تصاویر باستان شناسی
این وضعیت با افزودن تصاویر باستان شناسی مبتنی بر هوش مصنوعی به مجموعه داده پیچیده تر می شود.
تصاویر هوش مصنوعی ایجاد شده با داده های نادرست را می توان با ترکیب آنها با واقعیت ارائه کرد. جزئیات مبتنی بر داده های واقعی را می توان کاملاً با عناصر کاملاً اشتباه ترکیب کرد. تشخیص داده های واقعی از “توهمات” (اطلاعات غلط) هوش مصنوعی ممکن است برای بیننده غیرممکن شود.
برای باستان شناسان، برجسته کردن عدم قطعیت از اهمیت زیادی برخوردار است. سیمون جیمز، تصویرگر باستان شناسی، خاطرنشان می کند که هنرمندان بازسازی به صورت استراتژیک از ابرهای دود را برای پنهان کردن عناصر ناشناخته قرار می دهند.
باستان شناسی دیجیتال و واقع گرایی در ارتباطات بصری
مورگان گفت: “من به عنوان یک باستان شناس دیجیتال، بازسازی های مجازی از سایت ها و موضوعات مختلف ایجاد کرده ام.” او میگوید: «میدانم که در این فرآیند، پیشبینی جامع و تصمیمات شهودی مورد نیاز است.
“وفاداری واقعی به عکس همیشه اولویت نیست، به ویژه هنگام آزمایش فرضیه های مختلف یا ایجاد محتوا برای مخاطبان جوان تر. با این حال، تمایز بین آنچه مبتنی بر دادههای باستانشناسی است و آنچه که حدسآلود است، برای ارتباطات بصری واقعی و قابل اعتماد بسیار مهم است.
خطرات شبه باستان شناسی و هوش مصنوعی
این موضوع در زمانی که شبه باستان شناسی به طور فزاینده ای در رسانه های عمومی رواج یافته است، اهمیت ویژه ای پیدا می کند. به عنوان مثال، مستند “Ancient Apocalypse” منتشر شده در نتفلیکس یکی از بارزترین نمونه های چنین مشکلاتی است.
گراهام هنکاک، مجری و نویسنده مشهور این مستند مدعی است که تمدن آتلانتیس با فناوری پیشرفته وجود داشته که در عصر یخبندان از بین رفته است. با این حال، باستان شناسان بارها این ادعا را رد کرده اند.
مورگان گفت: “هوش مصنوعی مولد می تواند انتشار این نوع ادعاهای نادرست را آسان تر کند.” پتانسیل انتشار اطلاعات غلط در مورد باستان شناسی بسیار زیاد است. فراتر از آن، استفاده از هوش مصنوعی مولد برای تجسم باستان شناسی نیز می تواند برای تولید دانش باستان شناسی مضر باشد.
تحقیقات من نشان داده است که بازسازی و تصویرسازی در باستان شناسی برای درک و تفسیر گذشته بسیار مهم است.
«ایجاد تصاویر بصری بر اساس داده های علمی و ترکیب تفاسیر با صدا، بو و سایر عناصر حسی در ایجاد سؤالات جدید بسیار مفید است. طراحی به باستان شناسان اجازه می دهد تا مدل های ذهنی دقیق تری از بقایای باستان شناسی ایجاد کنند و درک بهتری ایجاد کنند. با این حال، واگذاری این فرآیند به هوش مصنوعی می تواند باعث شود باستان شناسان یکی از ابزارهای قدرتمند خود را برای تولید دانش از دست بدهند. همچنین، همکاریهای من با هنرمندان به من نشان داده است که چگونه رویکردهای خلاقانه میتوانند ابزار مؤثری برای بیان داستانهای جدید درباره گذشته باشند.»
با وجود تمام این مشکلات، من رویکردی سازنده، انتقادی و کاربردی برای درک تأثیر فناوریهای دیجیتال در مطالعه گذشته را تشویق میکنم.»
این شامل بررسی چگونگی استفاده از هوش مصنوعی مولد برای تجسم باستانشناسی میشود. هم باستان شناسان و هم افراد غیر باستان شناس این فرصت را دارند که محتواهای خلاقانه و تفسیری را با استفاده از هوش مصنوعی تولید کنند.
برخی از باستان شناسان شروع به استفاده از هوش مصنوعی برای ایجاد فرضیه های جدید در مورد زندگی باستانی کرده اند. ما آموزش استفاده آگاهانه و انتقادی از هوش مصنوعی را به دانشجویان باستان شناسی آغاز کرده ایم. اما مهمترین نکته این است که باستان شناسان باید به ارزیابی انتقادی همه تصاویر، از جمله تصاویر تولید شده توسط هوش مصنوعی ادامه دهند.
نظرات کاربران